نشست تخصصي جمعيت
دكتر عليئي
جلسه اول
من تشکر میکنم از عزیزان و دوستانی که عنایت داشته اند و بنده را قابل دانستند و تشریف آوردند در این جلسه و مباحثی پیرامون جمعیت خدمتتان عرض میکنم و ما بتوانیم از نظرات و مشورتهایتان به نحو احسن استفاده کنیم، من قبلا از این که وارد بحث جمعیت شوم یک مقدمهای برایتان عرض میکنم، رشته کارشناسی من فیزیک بوده و سپس وارد رشته جمعیت شناسی شده ام، من در طول سالهایی که توی این رشته بودم اساتید و دانشجویانی که روی جمعیت کار کردند به سه دسته تقسیم میشوند: دانشگاه تهران دانشکده علوم پزشکی است که این گروه از سال 1362 به بعد فعالیت داشته اند.- مرکز مطالعات جمعیتی آسیا و اقیانوسیه است که مشعف اونجا کار میکند.- و مرکز مطالعات دانشگاه شیراز است که وابسته به دانشگاه پرینستون آمریکا بوده که هنوز ارتباط خود را اونجا قطع نکرده است.
ما سال 57 با دانشگاه پرینستون ارتباط داشتیم وقتی که سال 65 به دانشگاه شیراز رفتیم اونجا ساختمان دانشگاه شیراز شبیه ساختمان پرینستون است. من در تمام این سالها از این اساتید و دانشجویان هنوز نشنیدم بحث جمعیت شناسی ، سلطه سیاست و دخالت تاریخی وجود داشته باشد و متاسفانه هنوز این دیدگاه که دانشگاه شیراز و دانشگاه تهران و مقالاتی که مرکز اقیانوسیه و آسیا دارد تمام مقالات موجود در مورد بخش جمعیت، مربوط به قسمت فرعی است. مثل سن ازدواج. ما دو یا سه تا برنامه رادیویی داشتیم و از اساتید این رشته دعوت کردم که بیایند صحبت کنند اما آنها امتناع کردند.
آقای دکتر جلال عباسی شهبازی که ارشد با ما همکلاس بود نماینده ایران در سازمان ملل در بخش مطالعات جمعیتی است. گفت این ها اصلا اعتقادی به بحث افزایش جمعیت ندارند بلکه آنها معتقدند که جمعیت ایران روند خودشو داره، به جای این قضیه بیاییم روی بخش کیفیت جمعیت کار کنیم بالاخره ما در یکی از این جلسات توانستیم ازآقای عباسی را به سالن گفتگو بیاوریم. در واقع آنجا بحث رسانهای بود. گفت روی بحث جمعیت مشکلی نداریم و جوانان ما از این حیث که هنوز به بحث خانواده معتقدند (شرایط اصطلاحا اغنای جنسی پیروی از خانواده آن چنان که باید وجود داشته باشد نیست) هنوز جوانان ایران به بحث خانواده معتقدند و این برای ما به اصطلاح امیدوار کننده است) در واقع وارد مباحث آکادمیک و تاریخی جمعیت شویم می بینیم فراتر از این حرفهاست و ما در واقع یک جوری میخواهیم نشنویم یا خودمان را به خواب خرگوشی بزنیم، در حالی که مطالعه جمعیتی که امروز در دنیا وجود دارد بویژه روی جهان سوم بویژه در بین مسلمین و بویژه در بین شیعه کار میکنند، که من امروز در حد بیان مسئله این ها را عرض می کنم. می خواهم خدمت دوستان عرض کنم که بحث جمعیت خیلی فراتر از این حرفاست که در بحث رسانهها بحث می شود حضرت آقا میفرمایند من معتقدم که کشور ما امکاناتی که دارد می تواند 150 میلیون نفر جمعیت داشته باشد، من معتقد به کسوت جمعیت نیستم هر اقداماتی که بحث کاهش جمعیت بشود بعداز 150 میلیون صورت بگیرید این صحبت را در 16/5/90 فرمودند و بعداز دو یا سه مرتبه روی قضیه افزایش جمعیت تاکید کردند این را کسانی که توی حوزه جمعیت هستند و آشنایی ندارند و سرکشی می کنند.
یعنی ما باید شروع کنیم تا 150 میلیون برویم در سال 95 حدود 79 میلیون و نیم جمعیت ایران خواهد بود. و این معنایش این نیست که تخته گاز برویم و به 150 میلیون برسیم اضافه جمعیت در طول زمان صورت بگیرد.
به فرمایش حضرت آقا حدود 75 سال فرصت داریم تا به این افزایش جمعیت برسیم.
بحث ما بحث جمعیت و سلطه هست، راه های جمعیت شناسی که ما داریم: جمعیت شناسی کمی و کیفی- ریاضی- آماری یک جمعیت شناسی داریم جمعیت شناسی اقتصادی است که در ظرف شرایط اجتماعی و به اصطلاح فرهنگی هر جامعه جا می گیرد و بر اساس آن ها به اصطلاح تغییرات پیدا می کند. بله در هند کنترل علی رغم تلاش های دولت از زمان حضور خانم ایندرکاندیش شروع شده اما موفق نبود علتش این است که هندوها معتقدند اگر خانه ای کمتراز 4 نفر فرزند داشته باشند اشباء و اجنه در اون خانه حضور دارند و با این نگاه به اصطلاح وضعیت خانواده هیچ فرهنگی یا هیچ عاملی نمی تواند بر روی خانواده موفق باشد و یا در جامعه غربی که اصطلاحا فرزندآوری را اضافه می دانند تشویقات افزایش جمعیت تا به امروز موفق نبوده اون ها همچنان نرخ پایینی در فرزند آوری دارند جمعیت شناسی سیاسی که تا الان مطرح شده ما در بحث جغرافیای جمعیت و جغرافیا، یه بحث داریم به نام آمایش و جغرافیا و جمعیت اول توضیح پراکندگی ساخت و امثال هم است.
ولی جمعیت شناسی سیاسی تا الان بحث نبوده و می خواهم از دوستانی که در این جلسه حضور دارند از نظراتشان یا اگر ایرادی یا اشکالی و یا حتی توضیحاتی را دارند که می تواند بر غنای این مطلب به ما کمک کنند ما را یاری کنند.
هر کشوری یه سری سیاست هایی مطرح می کند و می خواهد بر اساس اون ها جمعیت شان را براساس الگوی جمعیتی که به لحاظ ساخت و ترکیب انجام بده، اون ها سیاست های جمعیت است ولی در سیاست سلطه جهانی چیزی نداریم.
مؤلفه هایی که بر جمعیت اثر می گذارد:
1- مؤلفههای درونی: مثل مرگومیر و مهاجرت
2- مؤلفههای بیرونی: شامل سیاست های جمعیتیاند که از داخل توسط نظام سیاسی معمولا اعمال می شود یا سیاست بین الملل
در سال 67 به بعد دولت تصویب کرد از سه نفر بالاتر از اعضای خانواده کوپن یا دفترچه بیمه براحتی ندهد این ها داخلی اند. سیاست های بین المللی که ما آن ها را سیاست نظام سلطه اش می گذاریم که دنیا روی این دارند کار میکند.
ما فکر می کردیم که این قضایایی که در بحث سیاسی جمعیت مطرح می شود خوب یک قضایا و سئوالایی مطرح می شود که کشور های غربی که در رأس آن ها آمریکا می باشد و یک سری برنامه و سیاست ها را می ریزد در حالی که بعدا وقتی وارد سیاست های سازمان ملل و بخش بانک جهانی شدیم بیان عمده ترین و دقیق ترین آمار ها مربوط به سازمان سیاه است.
حتی دوستان جغرافیا، بر این بحث آشنایی داشته اند، یعنی دقیق تر و محاسبهگرترین و آینده نگریترین سیاست در دین، بویژه روی مسلمین بویژه روی شیعیان از سازمان سیاه شروع می شود.
دکترین امنیت ملی امریکا از پنتاگون شروع می شود و این دکترین مستقیما زیر نظر عملیات های نظامی و غیر نظامی آمریکا است. و محور فعالیت هایشون در واقع با این چارتی که شما می توانید در بعضی از سایت ها حتما برخورد کرده باشید که نمودار آن بدین صورت است.
سازمان هایی که با این کمیته عملیات نظامی پنتاگون در تماس اند صلیب سرخ و سازمان هایی نهادند نظامی آژانس دولتی و مرکز عملیات نظامی را تشکیل می دهند که شما این موارد را نگاه می کنید تماشا فعالیت هایی که سازمان حقوق بشری در دنیا دارند با این کار می کنند این در واقع مجموعه ای است که آمریکا دارد مطرح می کند.
در سال 1350 یا در واقع 1998 میلادی شورای امنیت ملی آمریکا طرح را بهNSSM2200 که توسط کین اینجر مطرح می شود. آن ها مطرح کردند. این حرف را این آقا بعد از جنگ جهانی اول مطرح می کند آن موقع که جمعیت جهان 6 میلیارد بود و جمعیت جهان باید 2 میلیارد کاهش پیدا کند و تا زمانی که این کاهش پیدا نکند جهان روی آرامش نخواهد بود . نماد در واقع مقاومتی که مردم ویتنام با دست خالی اما با جمعیتی توانمند که می تواند در مقابل آمریکا بایستد این طرح را در واقع مطرح کردند که این خرده ریزها به عبارتی زیر مجموعه های این طرح افزایش جمعیتی که کشور های در حال توسعه بوده بالاترین خواستهها و انتظارات عمومی آموزش بهداشت مسکن بوده ناپایداری اجتماعی و سیاسی در این کشور ها افزایش قیمت نفت، جهت تأمین نیاز های رفاهی- تأثیر بسیار منفی بر روی اقتصاد آمریکا خواهد داشت. این موارد بود که جتینکر به عنوان یک راه کاری مطرح میکند و به اصطلاح بعداز این قضیه یونیسف در ایران مأمور شد از زمانی که در ایران مرکز مطالعات خانواده و مرکز تنظیم خانواده در ایران بنیان گذاری میشه در واقع از طریق کیشنگر در ایران مطرح می شود و با ظاهر مهربان ولی در باطن بسیارخطرناک را دنبال میکند که مقام معظم رهبری(مدظله العالی) می فرماید مسئولین توجه زیادی به مأموران سازمان ملل داشته باشد و در جهت جلوگیری از فعالیت آنها قوانین و مقررات لازم را بخوانید که از آنها به عنوان سهم زدایی یاد می کند طبق قول سری نمایندگان آمریکا ایران دشمن اصلی آنها معرفی می شود و در جهت از بین بردن جمعیت ایران حداکثر تلاش خود را میگیرند.
برژینسگی این سیاستها تا به امروز به طریقی موفق بوده حالا دوستان اطلاع دارند کهTFR در ایران مطرح است این نمودار روند کاهش نرخ باروری در ایران از سال 1365 تا 1389 است که از سال 89 تا 94 ،TTR در ایران 64/1 است. آقای معجون مسئول اطلاعات آماری مرکز ثبت احوال از دوستان ما در انجمن جمعیت که با هم کار می کنیم. این آمار را داد آمار71 تا سال 89 است اما با این آمار 64/1 است.
نرخ باروری در ایران از سال 67 به بعد به شدت کاهش پیدا کرده و شیب رشد و شتاب کاهش آن، در دنیا مقام اول را دارد.
این نسبت در اروپا 120 سال طول کشید در حالی که در ایران 20 سال.
تشویقاتی که برای اضافه شدن جمعیت در دنیا مطرح شده و وجود دارد بسیار هزینه مند و هزینه بر هستند در اروپا به شدت هزینه می کنند ولی آن جوابی را که متناسب با اون هزینه ها، به عبارتی فایده دشمن جواب نگرفته اند.اگرچه فرانسه و یا انگلیس توقعات محدودی را داشته اند و آلمان و ژاپن اجرای حق این تبلیغات را ندارند و حق ندارند در پیرامون تشویق جمعیت برنامه ریزی داشته باشند. به لحاظ مغلوب بودن در جنگ جهانی دوم و کشورهای اسکاندیناوی و یا اروپای شمالی آنها به شدت مشکل دارند- نیجریه بالاترین مقدار را دارد8/4است- پایین ترین مقدار تایوان حدود 8/1 است.این نرخ رشد جمعیت نیست.این نرخ فرزند آوری است. ما یه نرخ رشد سالانه جمعیت داریم و یه نرخ رشد برآورد زمانی داریم که معمولا با سرشماری انجام می گیرد یک نرخ رشد موالید و یک نرخ رشد جمعیت از طریق موالید داریم این ها 4 تا نرخ رشد متفاوت که هر کدام اما این جا اشارتاً می فرماید.جمعیت می تواند ادامه پیدا کند و کاهش جمعیت ندهد که به لحاظ ساخت و ترکیب و حداقل هر مادری هنگامی که سن به 50 سال می رسد 2.1 فرزند داشته باشد با این شرایط که هر ده تا زن 2.21 فرزند داشته باشد که در ایران با توجه به شرایط وزارت بهداشت و وسایلی که وجود دارد این در ایران 2.22 درصد است.یعنی اگر 2.2 فرزند را به ازای زن داشته باشیم این جمعیت می تواند این ساختار را در آینده حفظ کند وگرنه حتماً هم از تعداد جمعیت در یک نسل باروری و هم در دراز مدت از تعداد جمعیت کاسته شود که در ایران حدود 1.65 یا 1.6 که چیزی نیست براحتی قابل جبران باشد.
شما امروز ساختار سنی ایران را که براساس سازمان ملل دارد مطرح میشود می بیند اگر این وضعیت به اعتبار پیش بینی سازمان ملل ادامه پیدا کند سال 1405 هرم سنی بدین صورت است و1430 این وضعیت را خواهیم داشت که بالای حدود 30% جمعیت سالخورده در ایران ، و پیرترین جمعیت جهان را خواهیم داشت که اون موقع ما داریم.
جمله معروف برژینسکی در سال 1388 مطرح کرد می گوید از فکر کردن حمله به تاًسیسات هسته ای ایران خودداری کنید رابطه با تهران را حفظ کنید بالاتر از همه طولانی مدت را انجام دهید چون اون زمان آمار جمعیت و تغییر نسل در ایران به نفع رژیم کنونی نیست.دقیقاً اتفاقاتی است که افتاده است .آقای برژینسکی پیش بینی نمیکند آقای برژینسکی متناسب با آمار های موجود دارد حرف می زند.
پس کاملا واضح است که این بازی طولانی و این مذاکرات و این توافقات 15 ساله و بالاتر از همه دقیقا متناسب با این برنامه است.
یعنی اگر می بیند روی 15 سال تکیه می کنند در واقع TFR آن در 15 سال دیگه 1.23 هست یعنی به عبارتی هر مادری ده تا زن در ایران بطور کمتر از 6 دختر در نسل بعدی جایگزین خواهد کرد مبنای جایگزینی نسلی تعداد دختران هر زنی، نه فرزندان پسر کمتراست، شما حساب کنید نسل های بعدی حداقل 60% ساخت تداوم نسل در ایران را خواهیم داشت و این حرفی است که آقای برژینسکی دارد روی آن تاکید میکند.
در دهه های بعد جمعیت جهان باید کاسته شود تا جهان به آرامش خود برسد.
برژینسکی رئیس یکی از مؤسسه های برنامه ریزی استراتژیک آمریکایی که سازمان سیا و پنتاگون و FBI و سازمان ملل زیر نظر آن دارند کار می کنند برنامه هایی که اینها دارند اجرا میکنند.
قسمت اعیان بیرونی و یا در واقع آن قسمت قله یخی به دست ماها می رسد یک توده یخی در اقیانوس شناور است تقریبا9/1 آن بیرون است به لحاظ وزن مخصوص، هشت قسمت آن در درون آب است و ما فقط آن قله یخی را می بینیم سیاست هایی که امروز در دنیا عملیات مشترک آمریکا دارد بیان میکند آن قسمت که به ما می رسد آن قسمت قله یخی بیرونی است.
از درون سیاست های کلی هیچ حوزه ی اطلاع نداریم اما آنجا که وجود دارد این است، اقتصاد آمریکا با 2 میلیارد از جمعیت جهان به حول یکی از اندیشمندان عمدتاً حاشیه و در واقع بیرون از دایره هستند می تواند سلطه آمریکا را تداوم بخشد اضافه برای آمریکا و اقتصاد آمریکا مشکل زا خواهد بود نشست بلید برگ : در واقع سه ضلع سازمان است که اهرم های اقتصادی جهان را به عهده دارد این سازمان هر سال سه نشست دارد اثر گذاراند .در پیرامون مسائل اقتصادی در اجلاس داووس- مسائل اطلاعاتی امنیتی در گردهمایی مونیخ- مسائل سیاسی در نشست بلید برگ در ایران در سال 90، این گروه ایجاد جنگ در منطقه خاورمیانه یکی از سهیم ترین برنامه های خود قرار داده و برای اتحاد است که جمعیت جهان بسیار زیاد شده تا حدود این مشکل را صادر کند طبق گزارش های in fowarsآمریکا با استفاده از جنگ و وسایلی که برای عقیم سازی ارائه می دهد باعث کاهش جمعیت میشود؛
باز اشاره می کند- به تعویق انداختن ازدواج- افزایش مصوبات هم جنس گرایی- افزودن مواد محول کنترل کننده باروری- اضافه کردن مالیات ها
مقام معظم رهبری(مدظله العالی) تاکید بر توجه مسئولین به مقوله کسوت جمعیت خصوصاً جوانان به عنوان یکی از مسائل تاًثیرگذار کسب اعتبار جهانی و در نظر گرفتن جمعیت جهان به عنوان یکی از عوامل مهم شکست دشمن در دفاع مقدس را به عنوان یک فرصت در آینده نیروی انسانی کارآمد و با استعداد این جمعیت عظیم مسلمانان با این بازار کار می تواند سیاست و قدرت جامعه اسلامی بویژه ایران را در واقع تداوم ببخشد من میخواهم در مواردی که می خواهم عرض کنم و در قسمت های بعدی روی آن خواهیم رسید، می خوام از نظرات دوستان استفاده کنم و این جا طرح مسئله خواهیم کنیم و حالا آمارهای که در ایران و در دنیا می گذرد اعلام کنیم یک نشستی در واقع ما با دوستان دانشکده علوم اجتماعی و فرهنگی داشتیم من آنجا شخصاً روی آمار های ایران که توسط این سازمان ها منتشر شده و نه داخلی است آنجا مطرح کردم و خوب یک سری جنبههای جالب داشت برای دوستان، ما این جا می خواهیم صرفاً طرح مسئله بکنیم نمیخواهم به موارد و مسائل بد رایج این جامعه، بیشتر میخواهم دوستان روی اصل طرح مسئله و موضوعاتی را که لازم است روی آن ها ما به توافق برسیم و روی آن ها برنامه ریزی بشود و احیاناً تداوم این جلسه تیم هایی را تشکیل بدهیم که روی این موارد کار بشه حداقل بخاطر مسائلی که در ایران دارد اتفاق می افتد.
دکتر غلام حسینی: موضوع خیلی خوبی است و تبریک می گویم که دارید روی این موضوع کار می کنید.
شما ها به دانشگاه های بیرونی خیلی امیدی نداشته باشید. پیشنهاد دارم خدمت بزرگواران در این مرکز و دوستانی که در این دانشگاه کار می کنند و کارگروه هایی تشکیل شود که بتواند این بحث را در سطح کشور دنبال بکند آن جمله ای که حضرت آقا می فرماید.
از اون موقع که در کلاس های خودم و چه درس های شبیه به امنیت در دانشکده مدیریت داریم و دانشگاه خودم که درس های مختلف را داریم عرض کردم که من به لحاظ جغرافیای این ور ثابت میکنیم که در این بحث اغراق نیست و بالاتراز این ها کشور ایران جمعیت داشته باشد به لحاظ برخورد طرح زمینه عرض می کنیم تعداد ها و پتانسیل های بالقوه طبیعی که در کشور ایران وجود دارد. آمادگی پذیرش البته به شرط مدیریت صحیح منابع،آمادگی پذیرش جمعیت شیراز این ها داریم چون توضیح تراکنش جمعیت در کشور ما که آقای دکتر در ادامه بحث داشته باشد انبوه است به هیچ وجه برنامه ریزی شده نیست ما آمایش دفاعی تولید تراکنش جمعیت در طول تاریخ نداشتیم غیراز زمان نادر شاه که بحث مدیریت ما به لحاظ بحث سیاسی جامعه کردند و به لحاظ تعداد ما این آمایش جمعیت در کشور طول تاریخ نداشتیم و نیاز است.
باتوجه به پیشرفت امکانات تکنولوژی و فناوری مواد، در بهره برداری از خاک و معادن- و منابع این 150 میلیون اغراق آمیز نیست و قابل دست یابی است.
آیا امروز این جوان ما ازدواج نمیکنند و فرار می کند از بچه دار شدن ناشی از تبلیغاتی است که در سطح جمعیت وجود دارد یا تنگنای که در سطح جامعه است ما معقولاتی داریم که ناشی از تنگناهای مادی جامعه نیست و توقعهای که در جامعه است باعث شد که این بچه دار شدن یا اگه بچه دار بشود هم یک بچه ؛
حضرت آقا فرمودند که ما در دهه 70 خطا رفتیم و این جا بیاییم روی خط، آیا سیاستها قوای جمعیت باعث شد که ما امروز به این کور شدنی جمعیتی برسیم.
دکتر علیئی: الان کاهش فرزندآوری در ایران صفر اقتصادی نیست خیلی واضح و آشکار اینکه در خانواده مرفع و طبقات بالا فرزند آوری بالا است و در طبقات پایین فرزند آوری پایین است، یعنی آن بحث اقتصادی که همه به عنوان یک مسئله و خیلی واضح روشن است به آن اشاره میکنیم وجود ندارد آنچه که تغییر یافته تغییرات اجتماع و اقتصادی فرهنگی جامعه ایران است ببینید ما در سال 1365 که اولین سرشماری ایران را داریم نرخ شهرنشینی ما 3/27 و 2/72 روستا نشین بودند.که اون موقع حداکثر3% جامعه عشایر داشتیم در حال حاضر این نرخ کاملاً عکس شده و حدود بالای 72% طبق گزارش 6/71% طبق سرشماری 90، سال 95 قول به شما عرض میکنیم که بالای 73% و برعکس شده است.
شهر نشینی خودش یک موضعل است از همان نقطه ای که شما آمایش جمعیتی در سر زمین می فرماید عمده این شهر نشینی ها در کلان شهرها و شهرهای بزرگ و حاشیه نشینی جمع شده اند. اینها مشکلات مضاعف فرهنگی و اقتصادی را دامن میزنند و درون شرایطی که فرد تمایلی به فرزند آوری ندارد. بله وقتی شما شرایط را فراهم کردهاید بدون برنامههای قبلی و بدون توجهی به این آمایشها و این توزیع متناسب جمعیت حتماً این نتیجه را خواهد داشت. این ربطی به در واقع وضع اقتصادی و امثالهم وجود ندارد، همان طوری که آقای دکتر اشاره میکنند آن موقع در مورد نسل ما کسی به فکر اینکه مسکنی، ماشینی، امکاناتی، تمام این موارد اصلاً وجود نداشت. پس آنچه که در جامعه ما اتفاق افتاده به عبارتی ، به گونهای اگر من از تئوری توسعه استفاده کنم به گونهای ما خود بخود هدایت شدهایم. مسیری که این ترتیبات و این اقدامات صورت گرفته و منجر به این قضیه شده، من یک نکته را در جلسات به دوستان عرض کردم گفتم، که در مقابل همه این موارد آمریکا زمانی به عراق حمله کرد چه در جنگ اول و چه در جنگ دوم تمام مناطق و زیر ساخت ها و تمام اماکن اساسی عراق را نابود کرد الان پالایشگاهشان را، پالایشگاه و تجهیزات نفتی و تلمبه خانه تماما سالم بود. در طول ظهور انقلاب اسلامی تا به امروز ایران تحریمش همین جور شدید و شدید تر شده و سریعتر تا رسیدن به یک برجام، اما یک روز از تامین مساعدت های وسایل پیشگیری از بارداری و در واقع واکسن های عقیم سازی یک روز به تاخیر نیافتاده، حالا اگر من بتوانم آمارش را بیاورم، میزان بودجه ای که خانواده در ایران اختصاص داده بخشی از این برنامه های سازمان ملل است. بخشی از این ها نقد های سازمان ملل در طول هر سال به برنامه 5 ساله به ایران بوده است. به عبارتی ایران در تمام شرایط با سخترین تحریم ها مواجه است. اما در مورد وسایل پیشگیری و تنظیم خانواده یک سوال و یک مورد چرا هم نیاورده اند. آمریکا هر سال دو میلیارد دلار مساعدت وسایل پیشگیری و عقیم سازی در دنیا ارائه می کند، این مصوبه مستقیم است، در واقع برای کشورهای جهان سوم یعنی آفریقا، آسیا و بویژه مسلمین است. شیفت منگر معتقد است که چهار میلیارد از جمعیت اضافی جهان باید حذف شود. با همین سیاست سالی دو میلیارد دلار هزینه برای کنترل جمعیت اشباع می شود. حالا چرا ایران سهم ویژه ای دارد؟ بله اگر مساوی تقسیم شود درست است، اما ایران به عنوان الگوی کاهش جمعیت در سال 2010 در سازمان ملل معرفی می شود و کشورهای آفریقا ارجاع می دهد به ایران که بیان تنظیم خانواده و مدیریت باروری به ایران ارجاع می دهد که بیایند در ایران آموزش ببینند. چرا؟ چون ایران موفق است و به همین خاطر موفقیت ها و مساعدت بیشتری به ایران ارائه می دهند، بله این مساعدت ها مال ایران نیست، بله به همه کشور های دنیا دارد اجرا می شود و اما ایران در واقع یک سهم ویژه ای دارد، یعنی تقاضای بهتری دارد.
ما چون کشوری اسلامی هستیم این که ایران در بحث های تنظیم خانواده به کشورهای دیگر کمک می کرد. چون ما کشوری مسلمان هستیم پس باید به تکثیر مسلمانان طبق بحث روایات و آیات قرآن کمک کنیم. چون ایران به نوعی در جهت مسائل بهداشتی تلاش کرده و اینجا تنظیم خانواده مدنظر است . مثلا اگر کسی که وسایل بهداشتی بخواهد به آن می دهند و کسی که گرسنه باشد به راحتی غذا به او نمی دهند.
دکتر علئیی: در خلال این سال ها بعضی از دارو های خاص، بیماری های خاص، مثل داروهای ویژه ای که برای سرطان و مسکن بعضی از سرطان ها و بعضی از آمپول های وجود دارد که قیمت آنها بالای 500 هزار و 1 میلیون تومان است این ها در کشور های غربی اگر مسافری بیش از 2 تا از این آمپول ها همراه داشته باشد در فرودگاه بازداشتش می کنند. این به عنوان یک کالای استراتژیک بهش نگاه می کنند. چون حق ورود به ایران نیست. اگر دقت کرده باشید این داروها در ناصر خسرو و یا بازار های غیر رسمی به قیمت های بالا فروخته می شود. اگر این ها خیلی به اصطلاح نیت خیرخواهانه دارند سخت ترین داروها برای بیماری های صعب العلاج در تمام این سال ها وابسته اند اما وسایل پیشگیری و واکسن کزاز و دیفتری، و کزار یکی از واکسن ها دوگانه، دیفتری و کزار توسط آمریکا ساخته شده و در دنیا با قیمت بسیار پایین توزیع می شود. علتش این است که هر زنی که این ها را استفاده می کند بعد از اون عقیم می شود. این دارو به راحتی در ایران پیدا می شود. چرا این ها اینقدر ارزان در اختیار کشور های جهان سوم قرار می گیرد، حتی این دارو درایران به راحتی می توانید پیدا بکنید ولی آن آمپول های بیماری های صعب العلاج با قیمت گزاف ممنوع می شود. حالا یک سوال اساسی وجود دارد. غرب در اوایل قرن 20 که جمعیت جهان در سال 1900 ا ملیارد و 600 میلیون نفر بوده از این جمعیت یک چهارم آن مال کشور های توسعه یافته است، حتی آمریکا و کانادا، مجموعاً روی هم بیش از سی و چند میلیون نفر جمعیت ندارد. امروز این جمعیت شده یک دوازده دهم جمعیت جهان یعنی با افزایش 7 میلیارد34 میلیون نفر جمعیت، جمعیت اروپا یک دوازده دهم، غرب یک وحشت دارد. ببین غرب تا کی می خواهد این معادله به اصطلاح کاهش نسبت جمعیت را ادامه دهد. تشویق های کشورهای غربی برای بالا بردن رشد جمعیتشان به کار بردن یعنی واقعاً حیرت آور است. زنی که در فرانسه یک فرزند به دنیا می آورد یک سال مرخصی با حقوق و یک سال مرخصی بدون حقوق با حفظ جایگاه در سازمان یا شغل قبلی، این چیزی نیست که در جامعه ما بخواهد قابل اجرا باشد ولی چقدر وقت گذاشته اند. یعنی آمار ها و تشویق های که در کشور خودشان انجام می دهند خیلی فوق العاده است و به همین خاطر در اوایل جلسه عرض کردم که در ایران امکان چنین تشویق هایی با توجه به ساختار اقتصادی و شرایط اجتماعی وجود ندارد. بله اگر آن موارد انجام بگیرد رشد جمعیت ایران به شدت افزایش پیدا می کند اما این در ایران امکان پذیر نیست. علتش این است که فرهنگ فرزندی و تک فرزندی و از آن مهم تر انحلال خانواده اتفاق افتاده است. در ایران این موارد وجود دارد حالا با این موارد یک سوال اساسی وجود دارد همزمان با تلاش غرب برای افزایش جمعیت خود، ایران با کمک های بین المللی سیاست های کنترل جمعیت را آغاز می کند و از طریقی مورد تشویق قرار می گیرد ، ایران از زمان آقای مرندی به چندی قبل، آقای مرندی خودش توبه کرده بود وزیر بهداشت حضرت آقا آن در زمان ریاست جمهوری، گفت من توبه می کنم ولی حضرت آقا هم جدی به همین طریق بیان می کند. آقای مرندی در سال 1365 مورد تشویق سازمان ملل قرار می گیرد به عنوان وزیر بهداشت جمهوری اسلامی ایران که توانسته نرخ باروری را کاهش دهد. این قضیه از آنجا شروع می شود حالا دانسته یا ندانسته همه ی موارد ما فرض بر این است که وارد یک کریدوری شده که ناخداگاه به این قضایا دامن می زد. حضرت آقا در این جمله چنین استناد می کند چرا این اتفاقات در ایران اتفاق می افتد و چرا کشور های غربی و چرا رژیم صهیونیستی به شدت دارد روی فرزند آوری تشویق می کند منهای مهاجرت. مقاله ای در مجله شیعه شناسی در قم سال 84 (من یک مقاله دارم) و این مباحث را آنجا مطرح کردم. درواقع عنوانش است آموزه ها و فتوای فقهای شیعه در مورد افزایش و کنترل جمعیت است هرچند کاملا وارد مباحث روایی و آیات کلام احادیث ار منظر ائمه فقها و امثالهم و این نظرات در 7 سوال خلاصه کردند و این هفت سوال را من به 15 تا از علما برجسته قم و حضرت آقا، اردبیلی، لنکرانی، نوری همدانی، مکارم و غیره نظرات د رمورد این هفت سوال خواستم و از این ها 7 نفر پاسخ دادن. آن زمان هم این سوال به دستورر آقای منتظری فرجام داد و این اسناد را نگه داشتهام نتیجه آنها را دراین موارد آوردند ما یک بحث کمیت و کیفیت جمعیت داریم. در بحث کمیت اگر ما در جنگ 8 ساله از لحاظ کمیت جمعیت دچار مشکل بودیم هم خیلی را از دست داده بودیم. آن کسانی که در جنگ جنگیدند چند تاشون متخصص و چند تاشون کارآمد بودند. می فرماید نیروی انسانی در مرتبه ی وسط و بالای جمعیت بود. تمامشان مردم عامی بودند و آمدند جنگ را به دوش گرفتند و دنیا را به حیرت انداخته اگر بخواهیم از منظره ای نگاه کنی بله ما بحث کمیت را داریم. در بحث کمیت وقتی به نقطه رسیدیم حالا از این بحث کیفیت بپردازیم هنوز کمیت را واقعا نگرفتیم کیفیت چه کار میکند ولی ما در بحث کمیت مشکل داریم اگرچه الان به ظاهر مشکل نداریم بله در امروز نرخ افزایش جمعیت ایران به منفی رسیده است این را هیچ جا بیان نکرده اند و هیچ جمعیت شناسی و هیچ آماری مطرح نکرداند.
نرخ جمعیت ایران منفی شده بله رشد موالی آن در سال 1415 به بعد هست. یعنی این جمعیت پایه های ساختمان که شما الان دارید میریزید پایه های جمعیت آن دارد میریزد و پایه آن الان ایران است به عبارتی سست است و ما قطعا در سال 1415 به بعد کاهش جمعیت را خواهیم داشت یعنی به اصطلاح جرقه نرخ منفی الان خورده است. همان 7/1 قبلا خدمتتان عرض شده ما الان حفظ وضعیت موجود در دفاع مقدس، اول تثبیت جنگ و خاکریزهاست ما حالا تثبیت نداریم و هر روز داریم عقب نشینی می کنیم . اگر این تثبیت اتفاق افتاده حالا ابزار پیش روی هم کیفی و هم کمی وجود دارد نرخ میانگین موقعی است که جمعیت هر زن به 2.2 برسد. سوال من این است که چرا کشورهایی مثل آمریکا خودشان را به فرزند آوری تشویق می کنند ولی در مورد جهان سوم چنین چیزی را ندارند و تشویق به کاهش موالید می کنند. علتش را عرض کردم جمعیت کشور های غربی در قرن 20 از یک چهارم به یک دوازدهم رسیده و این ها احساس خطر می کنندو این خطرات بعد از جنگ ویتنام مطرح شد.پس در جنگ دوم همه قضایا و با پیشرفت تکنولوژی اتفاق افتاد، جالب است هر چه که توسعه تکنولوژی داریم مدیون جنگ جهانی دوم است چیزی اضافه نشده ، متولوژی هواپیما خبری بهش اضافه نشده اما این ها بحث جمعیت را هرگز در معادلاتشان نگذاشتند تمام این قضایا بعد از جنگ جهانی دوم بویژه بعد از جنگ ویتنام مطرح شده زیرا جمعیتی وجود داشت که مقابل آن ها ایستاد. بعد مردم ویتنام نه سلاح داشتند و نه موشک و با دست خالی مقابل آن ها ایستادند تمام سیاست ها از آن جا شروع شده است.
ما باید کاری کنیم که در کشورهای جهان دیگر بویژه مسلمین نه اینکه جمعیت نباشد چون اگر جمعیت نباشد اقتصاد آن جا به خطر می افتد و جمعیت پیر می شود و دیگر انگیزه مقاومت ندارد به عبارتی حسن ماجراجوی و انگیزه فقط برای زنده ماندن زندگی می کنند. این استراتژی که در غرب به رهبری آمریکا بر اساس استراتژیک است.
تبدیل پر جمعیت به کم جمعیت و تجزیه آن ها فشار بر سران کشور ها در حال توسعه از جمله کشورهای اسلامی به منظور کاهش میزان رشد طبیعی – تغییر ارزش های جوامع در حال توسعه به ویژه مسلمانان سازمان های که با این کار می کند در واقع هفت سازمان بزرگ جهانی که در ارتباط جمعیت و اقتصاد دارد کار می کند. سازمان بهداشت جهانی – صندوق سازمان جمعیت سازمان ملل- سازمان تغذیه و کشاورزی زیر نظر فائو- سازمان فرهنگ یونسکو- شورای جمعیتی یونیسف بانک جهانی- این هفت سازمان شخصاً برای این پروژه دارند کار میکند. تغییر ارزشها برای کاهش موالید. توی این نمودار ملاحظه می فرمایید که راه اقتصادی و راه بهداشتی راه دینی واعتقادی و راه آزادی استقلال زن است. و تاکید بر کیفیت است. این موارد در واقع برنامه ای که آن ها دارند دنبال می کنند من یک اشاره داشته باشیم پنج تا کنفرانس جهانی تنظیم خانواده در دنیا اتفاق افتاده اولیش در بخارس 1947 و آخریش در سال 1394 در قاهره است. تا قبل از کنفرانس قاهره به عنوان تنظیم خانواده برای دنیا نسخه می پیچید اما از قبل کنفرانس قاهره به بعد بحث باروری را مطرح می کنند وخانواده را حذف می کند در آنجا برای اولین بار قانون هم جنس گرایی و حقوق بشر برای زنان تثبیت می شود و ایران هم این کنفوانسیون را امضا کرده چون عضو این هاست. خانم وحید دستجردی در سال 2013 به سازمان میرود و خانم پاک دل مسئول حقوق بشر جمعیت سازمان ملل به ایشان می گوید شما چرا در ایران تبلیغ برنامه های جمعیت می کنید میگه من هنوز کاری انجام ندادم، داریم شروع می کنیم شما این کار را بکنید من از کمیته حقوق بشر سازمان ملل علیه شما اعلام جرم می کنم یعنی در معاعده وکنفوانسیون ها وارد شدیم که بحث حقوق بشر وجود دارد که یکی از این مشکلات که حالا در جامعه ما وجود دارد. من عجله دارم در واقع بحث تحصیلات زنان است در جامعه کنفوانسیون حقوق بشر زنان در سازمان ملل با سیاست های که که ما اقدام کردیم. امروز حدود 64% جمعیت دانشگاههای مارا خانم ها تشکیل می دهند شما می بینید وقتی که خانمی می رود درس می خواند امتیازش بالا می رود حتما شغل می خواهد و وقتی که می رود سرکار دیگه تمایل به ازدواج ندارد اگر هم ازدواج کرد و حتماً یک فرزند می خواهد که نیازهای عاطفی را برآورد کنند یعنی باید وزارت علوم بیاید بگویید که درصدد زنان را در دانشگاهها کاهش دهد که در این جا سازمان ملل فوراً می گویید که چرا حقوق زنان راضایع می کند.
از دین به عنوان کاهش جمعیت استفاده می شود از حضرت علی می فرمایید هرکسی چند فرزند داشته باشد و سه تا دختر فطره برآنها واجب می شود. یعنی فرزند زیاد، مردن هم داره این جوری نیست هم به روایات احادیث پشت سر هم به تایید افزایش جمعیت است و یک جاهایی کاهش جمعیت از همه این ها استفاده می شودو برای کاهش جمعیت ادله و استدلال کافی را می آورند این را عرض کردم خدمت شما حالا شما این نرخ باروری در ایران را مقایسه کنید با کشورهایی مثل اسرائیل، آمریکا و مثل فرانسه و مثل سوئد، انگلیس و ایران اگر داریم می بینیم ولی ایران را نگاه کنیم همین منحنی بالا آبی رنگ است و یا منحنی زرد رنگ وحشتناک است. آن ها در خلال 20 سال رسیدند اما ما باید 25 سال به این قضیه می رسیدیم خوب این را دیگر نمی توانیم چشم هایمان را روی هم بگذاریم و کیفیت جمعیت و یا نه اتفاقی که عقلانیت دارد در این جا دارد حکم می کنند بله عقلانیت وجود دارد آن ها همیشه حریم فایده اش را دنبال می کند به فایده برسد اما الزاماً در محاسبات و معادلات پیش می آید در تصمیم گیری در اول ما نیاز به دید گاه ها و یا در واقع دانش های ویژه ای دارد که احیاناً ممکن من آن تصمیمات درست را اتخاذ کنیم بله من همیشه دنبالش بودم حتی در آخر خدا را می پرستم دنبالش بودم می خواهم ایشان در واقع رستگاری در پیشگاه خداوند باشیم اما جاهایی اشتباه می کنیم و این هم ساختار سنی ایران 1405 و 1430 ملاحظه بفرمایید. من این ها را صد در صد اجرایی نمی دانم. این جوری نیست که مثلاً یک موجود طبیعی بی جان که ویژگی های ثابتی دارد و روی آن کنترل باشد بله یک جسم آزمایشگاهی در آزمایشگاه شما وقتی اسید سولفوریک را به یک آهن اضافه می کنید خود به خود سولفات آهن می دهد کاری نمیتواند بکند ولی انسان اختیاری دارد که می تواند این ها را تغییر دهد عیناً من آن را می بینم ولی این به معنای آن نیست که این اتفاق نمی افتد یک فکر میکنم بخشی از این واژه یا قائده اتفاق می افتد نه به معنای بحران 1430ولی به هر حال ولی عقلانیتی که شما میفرمایید روزی خواهد رسید مردم از شهر نشینی و تراکم شهری که عمدتا منجر به این قضایا شده و بالاترین تحصیلات زنان که من این را در همه جا نمی توانم مطرح کنم این به جایی خواهد رسید که مردم از این وضعیت خسته می شوند شما می دانید که در آمریکا زنان در انتخاب بین شغل بیرون و خانه داری شغل خانه داری را انتخاب می کنند این ویژگی در فرهنگ آنهاست. و همین هم باعث رشد جمعیت آمریکا و در واقع و نیفتادن به زیر خط به اصطلاح عدم جانشین اتفاق می افتد اما در جامعه برای زنان که بویژه تحصیل کرده در بیرون کار میکند و این را نمیشود کاری کرد. اگر این روند وضعیت ایران همین مسیر را ادامه بدهد در سال 1480 به 32 میلیون نفر خواهد رسید که بیش از 25 درصد آن سالخورده اند. این صرفاً بر اساس وضع موجود است و به همین سیاق و به همین وضعیت ادامه پیدا کند ما در سال 1348 به 32 میلیون نفر یعنی جمعیت ، سال 1355 طبق آخرین سرشماری جمعیت ایران 6/33 میلیون، در سال1350 ما 32 میلیون نفر بودیم سال1480 اما به جمعیت سال 1350 خواهیم رسید یعنی 130 سال به یک پروژه بازگشت به نقطه قبلی خواهند رسید، با این کیفیت که اول جمعیت 1350 یک جوان و با توان بالا، و این جمعیت سالخورده و پیر خواهد شد. ساختار جمعیتی ، کدام جمعیت مطلوب سرزمین ایران با توجه به ساخت و توزیع و پراکندگی در برابر جمعیت ایران مناسب است. در کد پژوهشی جمعیت ایران از سال 35 تا کنون است که چرا ما به این وضعیت رسیدیم؟ که چه عواملی باعث شد؟ سوم چالش اساسی و قابل انتظار برای جمعیت ایران 95 تا 1430، مال اگر این روند را ادامه بدهیم در سال 1430 به بحران جمعیت خواهیم رسید تردید نداریم پس باید راه های برون رفت از این قضیه را در این برنامه پیدا کنیم و بند چهارم که راه هایی که می توانیم از این بحران و از این چالش های اساسی که جلوی راه جمعیت ایران است. به اصطلاح به آن برسیم. این چهار بند راه ما اگر بتوانیم سازماندهی و برنامه ریزی بکنیم و برای این ها اصطلاحاً یک پژوهش کلان در نظرم بگیریم و تیم ها و گروه های تخصصی در نظر گرفته بشود می توان انتظار داشت اگر خدا هم توفیق بدهد بتوانیم از این بحران و یا حداقل در سال 1430 برسیم و السلام علیکم.
جلسه دوم
دكتر عليئي:
بسم الله الرحمن الرحيم و بهي نستعين، بحث جمعيت در همه عرصه هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي دخيل است و هركدام از اين ها وقتي وارد بحث مي شويم شاخه هاي متعددي وجود دارد كه هركدام آثاري يا محدود كننده يا گسترده يا تغييرات ساختي، سني و امثالهم را ايجاد مي كند. پس پرداختن به اين مسئله در جامعه ما ايران الان به اصطلاح دچار در حال پير شدن هستيم، خب اين مسئله اي يك بعدي نيست كه ما بگوييم دولت بيايد و فلان كار را انجام دهد، قطعا بدون در نظر گرفتن ساير جوانب قضيه و بدون در نظر گرفتن ساير آثاري كه از هر ناحيه ممكن است متوجه اين قضيه شود، قطعا يك آثار حتي جبران ناپذيري خواهد داشت. ما شاهديم كه بعد از انقلاب سياست هاي اقتصادي نهايتا منجر شده به تخليه روستاها و به عبارتي از حيظ نفعي بودن كشاورزي در ايران كه منجر شده به تخليه و اگر جمعيتي در روستا وجود داردجمعيتي پير و سالخورده اند. به همين لحاظ يكي از مواردي كه ما در جلسه گذشته به آن اشاره كرديم بحث سياست نظام جهاني و سلطه روي جمعيت هاي جهان و بويژه كشورهاي اسلامي است. آن ها كار خود را انجام مي دهند اما در داخل يكي از مواردي كه ما الان مي خواهيم روي آن بحث كنيم، ساختار خانواده است. خانواده اينجا چه نقشي دارد؟ من قبل از ورود به بحث پيشاپيش از دوستان انتظار دارم هم انديشي كنيم، اين نيست كه بنده متكلم وحده باشم و دوستان هم عنايت داشته باشند. انتظار دارم دوستان اگر سخناني دارند كه در غناي مطالب تاثير گذار است ما را كمك كنند. بحث اقتدار كه ما بحث كرديم، جمعيت يكي از مولفه هاي اقتدار در هر جامعه اي است كه طبعا اگر جمعيت ساخت و ريخت و اندام واره اش را آن طور كه مناسب با يك اقتدار ملي است از دست دهد ممكن است حتي تعداد و كميت اش تفاوت نكند، همچنان كه ما هر ساله چيزي حدود 960 ميليون و 40 هزار نفراضافه جمعيت داريم. اما اين اضافه جمعيت به لحاظ ساختي آنچنان كمكي به ما نمي كند. درست است كه ما در پنجره جمعيتي يا به اصطلاح سود جمعيتي قرار داريم. دروازه جمعيتي به معناي اين است هنگامي كه گروه سني در سن فعاليت يعني 15 تا 64 سال بيشترين درصد را داشته باشند، كه اين معمولا هنگامي كه در سن 63 به بالا قرار مي گيريم واقعا در يك پنجره جمعيتي خوب هستيم اما اين ماندگار نيست. تاريخ و يا سوابق تحول گذار جمعيتي اكثر نقاط دنيا نشان داده استكه اين امر پايدار نيست. حداكثر در يك سن جمعيتي كه اكثرا بين 27 تا 33 سال است ماندگار و بعد از آن اگر مواليد قابل توجهي اتفاق نيفتد براي جايگزيني، اين پنجره جمعيتي بسته مي شود و تبديل به يك جمعيت پير خواهد شد، آنوقت يك جمعيت پير و فرتوت كه مسائل و مشكلات خود را خواهد داشت. اينجا اشاره كرديم كه مولفه هاي اقتدار هر كشوري ايدئولوژي و مسائل مذهبي، وضعيت جغرافيايي(شامل آب و هوا، اقليم، سرزمين، مسائل ژئوپلتيكي و عامل انساني كه جمعيت از نظر كيفيت و كميت است و در اين عامل انساني تاريخ و فرهنگ و زبان و روحيه ملي قرار دارد) و نه0ايتا چهارم تكنولوژي و عاقبت بحث رهبري است. خب ما بحثي در جمعيت شناسي داريم كه چه جمعيتي مطلوب است؟ جمعيت مطلوبي كه بازده نيروي انساني مثبت ياشد، اضافه جنعيت باعث افزايش توليد ملي مي شود و در واقع بازدهي نيروي انساني اصطلاحا صفر نباشد. هنگامي كه به صفر مي رسد جمعيت مطلوب است، يعني نه آن آثار و عواقب اضافه جمعيت خيلي جوان را دارد و نه ويژگي جمعيت پير را دارد. در چنين صورتي افزايش يا كاهش فيزيكي جمعيت سبب كاهش در آمد ملي مي گردد. يعني ما الان جمعيت مان دارد از مطلوبيت عبور مي كند كه اگر اين عبور اتفاق بيفتد، افزايش يا كاهش فيزيكي جمعيت باعث كاهش درآمد ملي مي گردد. يعني اپتيمم يا در واقع مطلوبيت بين جمعيت و درآمد ملي محاسبه شده است. الزاما وقتي جمعيت اضافه مي شود منجر به افزايش درآمد ملي نمي شود مگر با ساز و كار ها و به اصطلاح مقدماتي كه براي جمعيت فراهم شده باشد، چيزي كه ما امروز در جامعه داريم. ما افزايش جمعيت داشتيم در دهه 60 بالاترين تولدي كه در تاريخ جمعيتي ايران اتفاق افتاده است مربوط به سال 1359 با تعداد 1763000 تولد مي باشد كه آن آثار هنوز هم خود را نشان مي دهد. يعني ما اصطلاحا به آن سونامي جمعيتي مي گوييم. اما ما در سال 1393 كلا در ايران 1210000 تولد داشتيم كه اين هم بر پايه جمعيت 77000000 نفري است و هم در واقع بخشي از اين موارد بيشتر از ناحيه گروه هاي معتقد به فرمايش حضرت آقا گوش کرده اند بوده است وگرنه قطعا این قضیه احتمال زیاد ما میزان موالیدمان در حال حاضر بر اساس روندی که داشتیم باید زیر یک میلیون نفر می رسید. ساخت جمعیت یا اصطلاحا همان اندام واره ای که وجود دارد یک ارتباط درصدی یا ضریبی بین گروه های سنی زیر 15 سال، 15 تا 64 سال و بالای 65 سال وجود دارد. اگر این تناسب بهم بخورد قطعا جمعیت عدم تعادل دارد و در آینده دچار یکسری بحران ها خواهد داشت. من فرضی که می توانم بگذارم این طور است که فرض اینکه یک انسانی است که به لحاظ بالا تنه، سینه و بازو آدم قدرتمندی است اما به لحاظ پاها ضعیف است، این وزنه بردارخوبی نیست ممکن است برود در گروه معلولین و یا در المپیک معلولین مقام هم بیاورد اما در وزنه برداری روی تخت و خوابیده، او ایستاده نمی تواند وزنه بزند. هنگامی که جمعیتی پیر می شود و یا در حال گذار است، اصطلاحا بالا تنه اش خوب است، توانایی بالایی دارد اما به لحاظ پا و به لحاظ زمینه های بازسازی جمعیتی که در آینده می خواهد اتفاق بیفتد آن ویژگی را ندارد. برای ورود به این بحث که من بنا دارم وارد بحث خانواده شوم ما گذار جمعیتی را داریم که انتقال جمعیت از یک موالید و مرگ و میر بالا در پروسه چهار مرحله به موالیدی که به مرگ و میر کم منجر می شود. اگر دقت کنید این به اصطلاح تئوری گذار معمولا در جوامع سنتی، موالید بالا و نرخ رشد هم بسیار اندک است، این قسمت را اگر ملاحظه کنید مربوط به دوره های سنتی است. هنگامی که جمعیت وارد توسعه و در واقع کاهش مرگ و میر می شود در اثر توسعه امکانات و منابع بهداشتي، مرگ و مير كم مي شود، اما مواليد همچنان بالا مي ماند، تا زماني كه حالتي پيش مي آيد كه جمعيت به بالاترين نرخ رشد مواليد ميرسد كه اصطلاحا انفجار جمعيتي رخ مي دهد. اين قسمتي كه ما در اينجا ميبينيم، در واقع نرخ رشد آن جمعيت است و اين نمودار در واقع نرخ رشد جمعيت در خلال زمان نشان مي دهد، هنگامي كه به انفجار جمعيتي مي رسيم، جمعيت به عبارتي به يك حالتي رسيده كه فرزند برايش قطعي جلوه مي كند يعني تعداد فرزنداني كه به دنيا مي آورد احساس مي كند كه ماندگار هستند، مرگ و مير در آنجا بشدت يك نرخ پاييني را دارد تجربه مي كند و اين جمعيت در خودش به اصطلاح بازخورد از افزايش جمعيتي كاهش مواليد مي دهد و نهايتا به حالتي مي رسد كه مرحله چهارم زماني كه نرخ رشد و مواليد اندك مي شود در دراز مدت اين به نرخ رشد منفي هم مي رسد يعني مرگ و مير از مواليد پيشي مي گيرد؛ اما در مباحث جمعيتي دو گذار داريم يعني اين نظر سنتي بود كه من توضيح دادم. اما نظر دوم گذار جمعيتي زماني است كه جامعه انساني چند تا ويژگي پيدا ميكند و اصطلاحا در اين دوره نرخ صرفا مواليد و مرگ ومير تعيين كننده نيست بلكه الگوي خانواده و سبك زندگي مواليد را تعيين مي كند، در اين حالت است كه نظريه پردازان گذار اول يك تجديد نظر كردند و متوجه شده اند كه گذار اول پاسخگوي تئوري ها و در واقع نگاه سنتي جمعيت شناسي نيست. در دنياي معاصر جمعيت ما با وضعيت جمعيت جهان كه منظور من است با وضعيتي مواجه است كه منهاي همه مواردي كه وجود دارد اينجا به لحاظ تراكم بالاي شهرنشيني، فرد گرايي از حيظ كاهش سودآور بودن فرزند، مديريت بدن و به اصطلاح رفاه در جوامع جديد فرزند ديگر آن نقش سنتي اش را از دست مي دهد و فرزند ديگر آن كاركرد و يا بازدهي را براي خانواده ندارد، در آن صورت يك اتفاق مي افتد و گذز دوم را كه «نستاقه» اشاره مي كند و مي گويد در گذر دوم سطح باروري به كمتر از سطح باروري جايگزيني مي رسد و جمعيت به يك جمعيت سالخورده تبديل شده و كاهش مرگ ومير متوقف مي شود، مرگ و مير در جوامعي كه بصورت سنتي زندگي مي كنند بين 25 تا 32 در هزار است. هنگامي كه توسعه بهداشت و درمان شكل مي گيرد اين كاهش پيدا مي كند تا دو و سه در هزار كاهش پيدا مي كند، اما اين باز در يك پروسه انتقالي است. وقتي جمعيت پير مي شود ديگر مرگ و مير در آن سطح باقي نمي ماند اگرچه تمام عوامل بيماري زاي بيروني و اجتماعي مثل بيماري هاي عفوني و اپيدمي ها، ويروس ها، باكتري ها، قارچ ها و به اصطلاح ميكروب ها كنترل شود، اما فرسودگي بدن و پيري جمعيت شكل مي گيرد و نرخ مرگ ومير افزايش پيدا مي كند، پس نرخ مرگ و مير ديگر كاهش پيدا نمي كند امروز ما نرخ مرگ و مير در ايران 5 در هزار است در حالي كه در بلژيك 14 در هزار، در آمريكا 9 در هزار است، پس نرخ مرگ و مير الزاما مباني اش مبناي بيماري هاي اجتماعي نيست بلكه به بيماري هاي فردي تبديل مي شود. در اين صورت كه در واقع اين اتفاق مي افتد و به اصطلاح بيماري ها بيماري هاي فردي مي شود و جامعه رو به پير شدن مي رود و نرخ مرگ ومير افزايش پيدا مي كند در اين حالت اين را هم گذار اول و هم گذار دوم را يكجا آورديم كه گذار اول را در نمودار اشاره كرديم و در واقع اين نمودار هم نرخ رشد جمعيت بود. در گذار دوم ديگر در اينجا مرگ و مير و مواليد بشدت از هم پيشي مي گيرند و نرخ رشد جمعيت به طرف منفي شدن رفته و در اين بحث مهاجرت شكل مي گيرد چون تعادل بين دنياي در حال توسعه و دنياي توسعه يافته ارتباط دارد كشور هايي كه رشد جمعيتي بالاتري دارند، اضافه جمعيت بصورت مهاجرت به كشور هايي كه توسعه يافته اند و معمولا كاهش جمعيت دارند سير مي كنند. مرحله نخست گذار جمعيتي امروز در سال 2000 مثلا حساب كنيم ميزان باروري كل براي كشورهايي مثل نيجر، سومالي و اوگاندا 8 تا 6/8 فرزند براي هر زن متصور است و ميانگين سني هم 15 تا 22 سال است. كشور هايي مثل ما، پاكستان، عمان، نيكاراگوئه و امثالهم اين ها به سه گروه تقسيم مي شوند، بين 6/7 – 5 و 6/7 – 2 و 4/9 – 3 . كشور هايي هستند كه در حال گذارند و تولد و فرزند آوري آن ها در حال كاهش يا اصطلاحا پسرفت است. گذار دوم اصطلاحا سقوط جمعيتي و كشور هايي كه گذار جمعيتي دوم را تجربه مي كنند بويژه كشورهاي اروپايي TFR يا در واقع ميزان باروري كل آن ها بين 69/1 – 1/1 است، اين كشور ها در خلال زمان هنگامي كه جمعيتي رشد و مواليد اش يا تعداد TFR اش به زير سطح جايگزيني سقوط كند حداكثر در يك دوره 25 تا 37 ساله اي به نرخ منفي مي رسد. ما امروز TFR مان 67/1 است. يعني هر 10 تا زن 16 تا فرزند به دنيا مي آورند. وقتي مي گوييم 62/1 يعني 62/1 فرزند به ازاي هر زن و از لحظ آماري يعني مثلا هر 10 تا زن 16 تا 17 تا فرزند به دنيا مي آورند، اين اتفاق مي افتد. ما فعلا رشد داريم اما اين رشد موقتي است و حد اكثر بين 27 تا 33 سال اين جمعيت به رشد منفي مي رسد، چون جمعيتي كه مي بايست جايگزين جمعيت فعلي شود و در آينده مواليد بيشتري را داشته باشد به علل و دلايلي ديگر اين ويژگي ها را نخواهد داشت. ما در اين بحث مي خواهيم وارد بحث خانواده شويم. خانواده اساسي ترين و بنيادي ترين عامل زايش و بقا و استمرار جمعيت در هر كشوري است. اگر كشوري آمد روي خانواده سرمايه گذاري كرد و اصطلاحا خانواده را به عنوان مبناي زايش انتخاب كرد مي تواند حداكثر در دو و يا سه دوره جمعيتي روي جمعيتش حساب كند، اما اگر اين را به صرف تشويق و يا موارد معدود و اصطلاحا سياست هاي تك موردي پرداخت، ممكن است در كوتاه مدت توفيقات ناچيزي به دست بياورد اما در دراز مدت اين توفيق را ندارد. همه ي دوستان اطلاع دارند كه تقريبا در اكثر كشور هاي اروپايي و كانادا و كشور هاي اسكانديناوي بالاي 50 درصد از فرزندان بيرون از خانواده متولد مي شوند. اين قضيه در سوئد و فنلاند، در سوئد خيلي بالاست. در كانادا 4/63 فرزندان بيرون از خانواده متولد مي شوند ( حدود دو سوم)، خب اين فرزندي كه بيرون از خانواده متولد شده فردا خودش به سن زايش مي رسد و الگوي خانواري كه در آن زايش كرده براي او مبناست و مي خواهد تداوم بخشد، چه اتفاقي مي افتد؟ اين حرف مقداري عجولانه است كه من عرض كنم اما در آينده اگر، بحث مهاجرت را در جمعيت هاي اروپايي لحاظ نكنيم و هم به لحاظ ورود و تعداد افراد مهاجر به اين كشور ها هم الگوي باروري كه اين افراد با خودشان به اين كشور ها مي برند، يعني هم جمعيت مهاجر و هم الگوي فرزند آوري اصطلاحا شكل خانواري كه افراد با خودشان به آنجا مي برند، اين را اگر در نظر نگيريم كشورهاي اروپايي و كانادا حالا آمريكا مقداري كمتر به دليل مهاجرت بيشتر، اين ها در 60 سال آينده بشدتTFR يا تعداد مواليد آن ها به 7 درصد و در سه نسل بعدي كه در حدود 96 سال مي شود آن جامعه تقريبا جامعه اي پير و فرتوت مي شود اما فعلا بخشي از موارد از طريق مهاجرت بويژه الگوي فرزند آوري در دل خانواده مهاجر جبران مي شود. ميزان TFR براي كشورهاي اروپايي از 23 براي كشور هاي اروپايي شروع مي شود تا 96/1 براي سال 2010 فرانسه بوده كه در سال 2014 به 08/2 رسيده يعني تقريبا آن را به حد جايگزيني رسانده اما از اين مقدار بالاترين مواليد را گروه هاي خارجي تبار در فرانسه برعهده دارند و بويژه مسلمانان. انگليس 56/1، سوئد 23/1 و ايتاليا 18/1 و آلمان در حد همان ايتاليا است، ژاپن در سال 2014 تقريبا نزديك به 1 است. اين كشور ها بشدت در حال مشكل هستند. فرانسه با هزينه هاي بسيار سرسام آور به اين نرخ رشد رسيده است. اگر بخواهيم خانواده را در اين بحث مطالعه كنيم به اصطلاح شكل ساختار خانواده سه نقش را در بحث جمعيتي به آن نسبت مي دهيم، يكي بحث فرزند آوري، يكي بحث پرورش و تربيت فرزند كه در دل خانواده اتفاق مي افتد و از سومي هم در واقع سبك زندگي است. درست است كه در اينجا با فرزند آوري بعد سوم كار داريم اما آن بعد هاي دوم و سوم يعني تربيت و پرورش كودك در دل خانواده و سبك زندگي آن در واقع تداوم بخش و يا عدم تداوم مي تواند براي همان فرزند براي نسل هاي بعد باشد. به همين لحاظ اكثر اين جوامع امروز به دنبال اين هستند كه فرزند در دل خانواده شكل گيرد. من يادم است زماني يك برنامه علمي بود و مقاله اي را مي خواندم، يكي از متخصصين جمعيتي فرانسه را به مصر فرستاده بودند كه در كشور هاي اسلامي تحقيق كنند. او سوال كرده بود كه من شنيده ام شما در اسلام يك مسئله ازدواج موقت داريد، اين چطوراست؟ حالا از ديد ما به آن متعه مي گوييم. او را هدايت كرده بودند به سمت بزرگان الازهر و حالا آدرس و پاسكاري و اين ها و بالاخره گفته بودند ما چنين چيزي را در اسلام نداريم در شيعه چنين سنتي را داريم كه آن ها اعمال مي كنند ولي زياد هم به آن پايبند نيستند. او برگشته بود و در گزارش كاري اش گفته بود اگر آينده جمعيت اروپا بخواهد حفظ شود( با مختصاتي كه از متعه حالا درست، ناقص يا چقدر فهميده بود)، بايد متعه به عنوان رفتار جمعيتي فرزند آوري در جامعه رواج پيدا كند. سميناري هم در ارديبهشت ماه در دانشگاه قم پيرامون بحث تحديد مواليد و پير شدن سن برگزار مي شود. فهرست هايي كه فرستاده اند و من مواردي را كه عرض كرده ام يكي از آن ها بحث قبل بود، ما امروز در جامعه مان، افراد، زنان در سن بالاي 40 سال كه اصطلاحا نزديك به سن تجرد قطعي هستند زياد داريم. و در جمعيت شناسي به زني كه به سن 50 سالگي رسيده باشد اصطلاحا يكبار ازدواج نكرده، ما به آن تجرد قطعي مي گوييم. مي گوييم اگر ازدواج كند ديگر نقشي در افزايش جمعيت ندارد. رسيدن اين جمعيت به تجرد قطعي يك جمعيت قابل توجهي است كه آن هم ناشي از توسعه تحصيلات (بي مهابا) در بين زنان در بعد از انقلاب است. در بين زنان اگر اين اتفاق بيفتد، به يك هنجار تبديل مي شود و اگر همه زناني كه در سن تجرد زندگي مي كنند و حاضر ند فرزندي را داشته باشند، حالا اگر كسي به خواستگاري آن ها نمي آيد اما اگر از يك راه شرعي پذيرفته شده ي هنجاري اعتبار دار اجتماعي اين كار انجام شود قسمتي از مشكلات مواليد ايران حل خواهد شد. پس يكي از اين موارد در واقع قسمتي است كه به عنوان ساخت خانواده فرزند آوري است. فرزند آوري بايد در دل خانواده انجام شود، اگر بيرون از خانواده انجام شود همچناني كه در جوامع توسعه يافته مي افتد در نسل بعدي اين رفتار به عنوان يك هنجار شناخته مي شود. يك تحقيق ديگري در اروپا داشتيم كه بين كشور هاي سوئد، ايتاليا و سوئيس بود. اين سه كشور مقاله اي در مجله Population and Development Review ( هم دانشگاه تهران هم تريت مدرس و هم علامه اين مجله را دارند) انجام داده بود راجع به دختران به اصطلاح فرزندان تك والديني كه معمولا با مادرانشان زندگي مي كنند، بعد تحقيق كرده بود دختراني كه در آنجا بارور مي شوند وقتي فرزندشان را به دنيا مي آورند اين ها ديگر مايل نيستند ازدواج كنند چون يك به لحاظ نياز عاطفي به فرزند اشباع شده اند، دوم حس مي كنند كه اين فرزند در كدام خانواده مي خواهد بزرگ شود؟ سوم مردان تمايل آنچناني ندارند كه به اصطلاح با زناني كه فرزند هم دارند آشنا شوند، دوست شوند و يا حتي ازدواج كنند، پس نوعا اين ها در تك فرزندي مي مانند، بعد نشان داده بود در خانواده هاي ايتاليايي اين موضوع كمتر است و در خانواده سوئدي بسيار بالاست، يعني مقايسه كرده بود بين اروپاي مركزي و شمالي را، اروپاي شمالي به اين قضيه خيلي معتقد تر و پايبند ترند. يعني زني كه فرزندي را بيرون از خانواده به دنيا آورده اين ديگر به عبارتي ازدواج نمي كند و با همين يك فرزند تا آخر باقي مي ماند. از چالش هاي فرهنگي كه در بحث خانواده پيش مي آيد يكي بحران ساختاري خانواده است، يكي شكاف نسل در اثر بهم خوردن توازن نسل و جدا شدن چتر هاي حمايتي خانواده از سالمندان و كاهش تدريجي سرمايه اجتماعي است. در رابطه با بحث آقاي دكتر غلامحسيني بنده مي خواهم عرض كنم ما مشكل خانواده را داريم. اول شكل خانواده را به معناي عام داريم كه در كل جهان تعريف مشخصي دارد و بعد يك خانواده اروپايي داريم، يك خانواده آسيايي را داريم و يك خانواده ايراني را داريم و يك خانواده در اسلام را داريم. از اين چهار جهت يعني تعريف عام، بعد اروپايي، ايراني و بعد اسلامي فكر كنم نوع ديگري مطرح نباشد. خب اين خانواده حتما يك فرهنگ ويژه اي در پشت خود دارند كه اين ثبات و اين ويژگي را دارند يا احيانا فرهنگ را داشته اند و از دست داده اند. ما در نگاه شهر نشيني هنگامي كه تراكم زيستي، تراكم جمعيتي بالا مي رود، تراكم عاطفي هم بالا مي رود، اين را «دركي» مي گويد. هنگامي كه افراد در محيط هاي بزرگ و نه ارتباط هاي اصطلاحا عاطفي(منظور تجمع است نه تراكم عاطفي بين افراد) پيش مي آيد فرد گرايي به مرور شكل مي گيرد، اين خانواده اروپايي كه من مثال ميزنم و يا مثال زديم، خانواده اروپايي خانواده اي است كه كريستين، كاملا مسيحي و محجبه و الي آخر. چندي قبل يادم است فيلمي را صدا و سيما پخش مي كرد، مال سال 1904، كارخانه ي پارچه بافي شهر منچستر تمام زن ها پوشيده با روسري با جوراب و روپوش بلند بودند و خانواده سر جايش بود، خيلي معتقد و خيلي محجبه و خيلي مسيحي. اين ها تا قبل از جنگ جهاني اول خانواده در اروپا سر جايش بود. جنگ جهاني اول كه اتفاق افتاد بخشي از اين مردان از بين مي روند و هجوم به شهر ها اتفاق مي افتد در اثر تبعات جنگ. جنگ جهاني دوم تير خلاص را ميزند و به مرور كار دست زن ها مي افتد حالا بنده نمي خواهم وارد مباحث فمنيسم و تاريخ شوم، زنان در اين زمان در جنگ سهيم اند و وقتي مرد ها از جنگ بر مي گردند مي گويند خب برويد كنار كه مي خواهيم برويم سر جايمان، آن ها مي گويند خير، تا حالا شما كجا بوديد ما همه امورات را اداره مي كرديم حالا هم بلديم اداره كنيم. پس شكل خانواده از اين شكلي كه ما از آن غرب نام مي بريم، اينجوري نيست كه از اول اين خانواده غربي رها و يله بوده و حالا به اين فرجام كشيده شده. نوع معشيتي كه دوستان و آقاي كريمي اشاره كردند، واقعا معيشت نقش دارد. اما سوال من اين است كه اگر بحث در آمد و بحث معيشت و در واقع پايه اقتصادي مطرح است، خب آيا وضع روستا ها و ويژگي هاي جمعيتي ما مناسب تر است يا افغانستان؟ مال ما مناسب تر است يا هند؟ در شهر بمبئي حاشيه نشيناني كه آقاي دكتر اشاره مي كنند، شهر بمبئي 15 ميليون نفر جمعيت دارد، ولي جمعيت رسمي آن 7/3 ميليون نفر است. 5/6 ميليون نفر حاشيه نشين هستند كه آلونك دارند، بقيه در خيابان مي خوابند. شب ها از بعضي خيابان ها به سختي مي توان رد شد. بنده خودم از صحنه اي عكس گرفتم كه زني خوابيده بود، يك بچه شيري و سهتا بچه ديگر كنار خيابان و روي كارتن خوابيده بودند، ساعت 3 نصف شب. خب اگر وضع اقتصادي عامل اصلي است پس اين چيست؟ مي خواهم بگويم يك عامل يا دو عامل دلايل اصلي اين وضعيت نمي تواند باشد. با توجه به توضيح گذار دوم يا فاز دوم نوع خانواده يا شكل خانواده در هم ميريزد. «اينگل هارت» مي گويد در گذار دوم ترجيحات فرهنگي است كه مي تواند آينده وضع زندگي و به تبع وضع خانواده را تعيين كند، بديهي است اروپايي ها هرچه هم وضع اقتصاديشان بد تر باشد باز هم از ما بهتر است و آن ها حد اقل يكسري آتيه ها و بيمه ها را دارند. خب چرا با اينكه هر انساني با اينكه نياز به حس والديني دارد چرا اين اتفاق نمي افتد؟«اينگل هارت» مي گويد ترجيحات فرهنگي است كه تامينات بعدي نوع زندگي را تعيين مي كند كه بعدا به تبع آن فرزند هم در داخل اين خانواده وجود دارد. شما درست مي فرماييد شما وقتي مي فرماييد در آن خانواده از هر 5 نفر يك نفرشان تحصيل كرده است يعني چه؟ درصد قبولي هاي سال 1377 تا سال 1393 را خودم استخراج كرده ام و منبع را هم آن بالا نوشته ام(از سايت سازمان سنجش و دانشگاه تربيت مدرس). ما ميبينيم كه تا سال 1376 اصطلاحا تعداد مردان بيشتر از زنان وارد دانشگاه مي شدند. اما از سال 76 و 77 به مرور اينقدر اضافه شده كه در ادامه روند بر عكس شده است. خب وقتي كه تحصيلات زنان بيشتر شده تعداد فرزند آوري كمتر شده است. ببينيد ما بحث ترجيحات فرهنگي، بحث ارتقائ سطح فرهنگ در هر جامعه اي يكي از تعيين كننده هاست كه هم نوع معيشت و هم نوع مدل زندگي و اصطلاحا Life Styleرا تعيين مي كند. ما در بعد از انقلاب هر روستايي را كه بيشتر به آن توجه كرديم، مهاجرت بيشتري داشته است، قبول داريد؟ اين حرف صرف برداشت خودم نيست آقاي مويد (قديم آقاي دكتر سبزيان بود) عضو گروه جامعه شناسي دانشگاه تهران، رساله اش اين است، آمده در روستاهاي ايران كار كرده است. مي گويد از سال 62 به بعد تا سال 69 دولت براي هر روستايي كه اقدامات پيشگيرانه انجام داده است يعني جاده آسفالت، برق، گاز، آب و... برده با فرض ثابت ماندن زمينه كشاورزي و فعاليت آن روستا مهاجرت بيشتري داشته است، چرا؟ چون ارتباط اش بيشتر شده است، چون ترجيحات فرهنگي اش دارد بيشتر مي شود. ببينيد شهر هاي ما اصالتا به لحاظ ساختي و نوع معيشت چه نوع شهري هستند؟ ما يك روستا داريم با پايه معيشت كشاورزي، شهر ما بر چه پايه اي است؟ یا باید خدماتی و صنعتی باشد یا خدماتی- رفاهی باشد. ما در اروپا که همین مهاجرینی که از روستا به شهر یعنی ما اگر ساخت خانواده و فرهنگ را و فرهنگ اجتماعی را لحاظ نکنیم قطعا ما لاجرم به همین راهی می رویم که آن ها رفته اند. شما دیدید که اروپاییها به هر جایی که رفتند با انتشار و اشاعه فرهنگ خودشان حتی در آفریقای جنوبی آن شهرهایی که توانستهاند اشاعه بدهند، همه فرهنگ خودشان را در آنجا مستولی کردند و عملاً نرخ رشد یک جمعیت آفریقایی را به یک نرخ رشد جمعیت نزدیک به حد جانشینی تغییر دادند. می می خواهم این را عرض کنم این آرمارهایی که داریم می دهیم این که محال جمعیت ایران و الی آخر است اما ما داریم روند نزولی و تغییرات را به آن طرف می رویم. حال چکار کنیم؟ ما در بحث ساختاری خانواده افزایش سن ازدواج هست، تمایل کمتر به تشکیل خانواده، افزایش ناسازگاری، افزایش طلاق، کاهش نرخ رشد شیوع ازدواج یا افزایش تجرد قطعی، تمایل کمتر به فرزند آوری و فرزند داشتن است که تمایل بیشتر به فرد گرایی است این ها در مورد شهری همه رشد می کند، حالا من می خواهم فرهنگ شهری را داشته باشم، می خواهم شهروند باشم می خواهم شهر گرا باشم و یا شهر نشين باشم اين ها اگر در نسل اول اثر نكند در نسل هاي بعدي اثر مي كند. اين وقتي منجر مي شود خود بخود اين تحقيقي را كه نتيجه ي اين را مال آقاي دكتر عباسي شهبازي است آمده تحقيقي را پيرامون سطح سواد زنان و درصد اولين تولد فرزند تا سه سال را بررسي مي كند. مي گويد بي سوادان حدود 64 درصدشان تا سه سال اول فرزند دار مي شوند، ابتدايي و راهنمايي 60 درصد و دانشگاهي ها 52 درصدشان. خب وقتي كه سن ازدواجشان با جدول متقاطع بعدي بررسي مي كنيم مي بينيم كه عمده مواليدي كه اتفاق مي افتد به ويژه از سن 18 سالگي به بعد است كه نوعا زنان ديپلم و خانه دار بيشترين مواليد را دارند و بعد از آن ها كساني كه تحصيلات دانشگاهي ليسانس دارند، كساني كه فوق و بالاتر را دارند به شدت فرزند آوري شان تا 10 سال آينده كمتر از 2 درصد است. هنگامي كه فاصله نسلي ايجاد مي شود، يكي از مباحثي كه در جمعيت شناسي مطرح مي شود، تعداد فرزندان و سال و زمان تجديد نسل و فاصله نسل است. ما داريم كهTFR را هنگامي كه به NRR يا تعداد فرزندان خالص تبديل مي كنيم و تبديل لگاريتم NRR بكنيم تقسيم بر ميانگين سن زنان در زمان تولد انجام بدهيم فاصله نسلي بدست مي آيد (خودش يك محاسبه اي دارد). فاصله نسلي عبارت است از فاصله زماني اي كه يم زن اولين فرزند دختري خودش را به مادر تبديل كند و دخترش براي او نوه اي به دنيا بياورد. اين فاصله وقتي كه تعداد فرزندان كم مي شود طولاني مي شود. تعداد فرزندان كه كم مي شود حمايت از سالمندان كه در فرهنگ ما نوعا هم به لحاظ فقهي و هم اعتقادي و اجتماعيو نيز فرهنگي يك مزيت و يك امتياز بوده اين تكريم بزرگتر ها، عملا وقتي كه فاصله نسلي بيشتر مي شود تعداد نسل بعدي در مقابل تعداد والدين كمتر مي شود. اين نگاه و اين رسيدگي بشدت كاهش پيدا مي كند و آن سرمايه اجتماعي اي كه از طريق اين رابطه مي خواهد ايجاد شود كه والدين حس كنند كساني هستنند كه اين ها را نگهداري مي كنند و يا اين فرزند حس مي كند كسي در آينده مي خواهد اين ها را نگهداري كند خود بخود تقليل خواهد يافت. باز مطالعه اي انجام شده اگر لازم شد بنده اسناد آن را نيز مي آورم كه تحقيق شده از والدين و فرزندان كه شما فكر مي كنيد به چه مقدار فرزندان از شما نگهداري مي كنند و يا از فرزندان پرسيدند كه اگر والدين شما كه بستري مي شوند و ناتوان مي شونند چقدر از اين ها حمايت ميكنيد؟ هرچه افراد سن شان به عبارتي افزايش پيدا مي كند اين آمار بيشتر است يعني هم والدين مي گويند فرزندان از ما حمايت و نگهداري مي كنند و هم فرزندان مي گويند والدين را نگهداري مي كنيم. هرچه به نسل جديد مي رسيم اين ضعيف تر مي شود تا جايي كه براي نسل جديد در يك مورد 23 درصد است. اين مي شود سرمايه اجتماعي، سرمايه اجتماعي علاوه بر تعريف نظري سه سطح دارد، Between, Beaten and Leakage. Between يعني يعني بين افرادي مثل من وشما چقدر ارتباط وجود دارد و چقدر با هم مي توانيم بر اساس اعتماد با هم زندگي كنيم. اين بحث سرمايه اجتماعي امروز ملاحظه داريدكه در اروپا چه وضعي دارد. آن ها عين ما ها زماني كه بچه هايمان را در مهد كودك ثبت نام مي كنيم، آن ها قبل از اينكه از كار بيفتد و هنوز زمين گير نشده اند مي روند جايي را براي خودشان بنا به سليقه و توان و خدماتي كه آنجا ارائه مي كند خودشان را در واقع ثبت نام مي كنند كه هر وقت ديگر از كار افتادند بروند آنجا و زندگي شان را بكنند هم آن ها پذيرفته اند و هم فرزندان.
از مواردي كه بحث روستا هاي ما داردبحث معشيت كشاورز است. روستا و مناطق روستایي ما ظرفيت معلومي دارند، ما كه نمي توانيم نيمي از جمعيت را بفرستيم روستا مگر زيرساخت ها و راهكار هاي دراز مدت و استراتژيك درست كنيم كه بسياري از منابع و اماكن توليدي ما به روستا منتقل شود، آن يك بحث ديگري است. اين كشور هاي اروپايي كه بعضا مسافرت مي كنند و مي بينيد كه روستا هستند اين ها ديگر روستا نيستند، جايي هستند كه جمعيت كمتري دارند اما همان فعاليت شهري را دارد در آنجا اتفاق مي افتد، كشاورزي اش صنعتي است، دامداري اش صنعتي است و تمام مواردش. يك نكته اي كه در واقع در اين جا جاي بحث مي ماند، نرخ رشد منفي است، نرخ رشد فرزند آوري در ايران 67/1 است و اين سال آينده طبق برآوردي كه من دارم 54/1 است. يعني ميزان فرزند آوري از چهار فرزند به سه فرزند تقليل پيدا مي كند. پس ما وارد فاز منفي شده ايم. اين نسل وقتي مقداري ادامه پيدا كند پس از يك دوره نسلي كه در ايران 3/27 سال است آن موقع ما خواهيم ديد كه رشد اضافه جمعيت يا مواليد منهاي مرگ و مير كه ما امروز داريم 29/1، در آن موقع همين هم منفي مي شود. اولين مركز مطالعات استراتژيك دنيا را سازمان سيا راه اندازي كرده است، سال 1954، و از آن زمان تا به امروز قوي ترين اطلاعات جمعيت جهاني را اين مركز دارد ارائه مي كند. قسمت عمده اي از اطلاعاتي كه من دارم مال سازمان سيا است. سازمان سيا اين ادعا را دارد كه صندوق بين المللي پول، بانك جهاني، يونسكو، يونيسف و در واقع تروويكاي مال آمريكا و اروپا اطلاعاتش تماما انحصاري و مال سازمان سيا است. آن قسمت سياست خارجي جمعيت هاي جهان را در واقع CIA دارد جمع آوري مي كند. سيا زماني كه عراق داشت بمباران مي شد و آمريكا آن را اشغال مي كرد تمام مناطق حياتي عراق را دانه به دانه زد ولي پالايشگاه ها همه سالم بود. در طول اين چند دهه كه ما تحريم بوده ايم هر كالايي كه شما فكر كنيد براي ايران اساسي بوده حتي داروي پزشكي براي بيماري صعب العلاج شامل تحريم بوده الا مسائل پيشگيري كه سازمان ملل بصورت سهميه دارد به ايمان مي دهد و كم نشده واينكه تمام برنامه هاي توليدي رسانه هاي آمريكا از سريال و فيلم و امثالهم مجاز پخش برنامه هايشان نيستند الا اينكه در تمام اين سريال ها و فيلم ها فرزندان زير 12 سال يك نقش ويژه اي داشته باشد. ما اين همه سريال در همه اين سال ها ساختيم يكي از آن ها فرزند كوچك ندارد. فرهنگ و فرهنگ سازي كليد اصلي تداوم جمعيت است.
نشانی دانشکده:
تهران _ اتوبان شهید بابایی _ بعد از پل لشگرک _ موقعیت مرکزی _ دانشکده پیامبر اعظم(ص)